میگه آدم ها قبل از هرچیز تو دنیاى ذهنى شون با هم زندگى مى کنن .. انگار که تو لحظه ى اول آشنایى شون ، تو حتى صدم ثانیه ها ، سالها توى ذهنشون با هم زندگى مى کنن ... با هم مى خندن ، عاشق مى شن ، سر طعم بستنى و انتخاب فیلم تو سینما دعوا مى کنن ، سر اتفاق هاى مهم با هم قهر مى کنن ، ناز همو مى کشن و دست تو دست از خیابونا رد میشن ... 

اما همین دنیاهاى تو سراشونه ، که رابطه هاى واقعى رو خراب مى کنه ، چون بهم که مى رسن مى بینن طرف مقابلشون اصلا شبیه اون چیزى که باهاش سالها زندگى کردن رو آرزو کردن نیست ... 

خیلى وقتا زور الکى مى زنن ، واسه شبیه کردن هم به رویاهاشون اما ، خیلى وقتا هم نمى شه .. 

مى گیرى چى مى گم ؟ 


اینارو مى گه و من به این فکر مى کنم ، که یه جایى توى دنیاى واقعى مى تونستیم خوشبخت باشیم اگه این راه رو بارها تو سرامون طى نکرده بودیم و مدام به بن بست نخورده بودیم ...

اینارو مى گه و سرشو مى انداره پایین و من چشمامو مى بندم تا توى زندگى دومى توى سرم دستاشو بگیرم و بسپرمش به خدا...

عکس از : رؤیا عطارزاده اصل